سنگر محله

هفته نامه تربیتی-مسجدی
آخرین شماره‌های نشریه
  • ۹۸/۰۶/۳۰
  • ۹۸/۰۶/۱۷
  • ۹۸/۰۶/۰۹
  • ۹۸/۰۶/۰۲
آخرین نظرات و پیامک‌ها

  • ۰
  • ۰

خدا رفتگان شما را بیامرزد، گذشتگان ما را هم، یادگاران انقلاب را نیز. اعجوبه‌هایی بودند این ستارگان صدر انقلاب؛ انگار از صدسال آینده‌شان خبر داشتند. مثلاً همین شهید مطهری- همو که امام را در فقدان خود سوزاند- عجیب ابتکاراتی داشت، ظواهر را می‌شکافت و تا هفتاد بطن را وارسی می‌کرد و آنگاه، سره را از ناسره بیرون می‌کشید. مثلا همین بحث انتظار؛ آن را به دو نوع «مخرب» و «سازنده» تقسیم می‌کند و هر یک را دقیقاً حلاجی می‌نماید: انتظار مخرب آن است که گوشه‌ا‌ی بنشینی و منتظر فریادرس باشی؛ و انتظار سازنده، این است که به پاخیزی و تمام مقدمات حضور و ظهور را فراهم سازی؛ شاید به تعبیر امروزی بتوان گفت که اولی منتظر «آمدن» امام زمان است و دومی منتظر «رسیدن» به او.

  • ۰
  • ۰

سرمقاله 10 | بخشیدم!

برای آنان که می‌خواهند با حضرت زهراسلام‌الله‌علیها محشور شوند

هر حرفی را به هر کسی نمی‌توان زد. این را همه می‌دانند. برای همین هم قدیمی‌ها گفته‌اند: «معرفت درّ گرانی است به هر کس ندهندش، پر طاووس عزیز است به کرکس ندهندش». حالا اگر این حرف، حرف اهل بیت باشد که دیگر اهمیتش هزار برابر است و مخاطب خیلی مهم می‌شود. به همین دلیل این متن را نباید هــر کســی بخــواند چـــرا که هدیه خصوصی ســـنگر محـله اســــت بـــــه مسجـــدی‌ها که بــا جـــان و دل حاضرند برای سخن آل‌الله خود را فدا کنند.


  • ۰
  • ۰

شب سال نویی بدون کالای خارجی

 اسمش خرید عید است. از خیلی زمان‌های پیش رسم بر این بود که آدم‌ها، نزدیکی‌های سال نو یا همان اسفندماه که می‌شد شال و کلاه می‌کردند و راهی بازار می‌شدند، اصلا اوج خریدها و بازار رفتن‌های همه آدم‌ها توی همین روزهای اسفند است. به طوری که اشتیاق و میل به خرید کردن به صورت عجیبی در ما بیشتر می‌شود تا جایی که بعضی‌ها تمام پس‌انداز یک‌ساله‌شان را برمی‌دارند و راهی بازار می‌شوند.
اسراف و خریدهای اضافی، تجمل‌گرایی و ولخرجی کردن جزء اتفاقات بدی است که گریبان آدم‌ها را در اسفندماه می گیرد و آن ها را تبدیل می کند به موجوداتی که علاوه بر پول‌هایشان، وقت و عمر و حتی دین و عقیده‌شان را خیلی راحت به باد فنا می‌دهند.

  • ۰
  • ۰

از بین فیلم‌های تخیلی، آن‌ها که با زمان بازی می‌کنند به طور عجیبی جذاب و هیجان‌انگیزند. شاید به خاطر این که «زمان از دست‌رفته» درد مشترک همه انسان‌هاست و بازگشت به گذشته یا رفتن به آینده تنها راه التیام بر این زخم است. چه حسرت‌ها که برای گذشته‌های گذشته نخوردیم و چه آرزوها که برای آینده‌های نیامده نکرده‌ایم!


  • ۰
  • ۰

چه حرف مسخره‌ای است این که می‌گویند تولد گرفتن کار غربی‌هاست! شاید خاموش کردن شمع و آداب و رسوم عجیب و غریب دیگر مال غربی‌ها باشد، اما اصل تولد گرفتن مال خودِ خودمان است. فقط کافی است معنی درست آن را فهمیده باشیم.
روز تولد روزی است که خدا به ما نگاه کرده است؛ یعنی اولین نگاه زیبای خدا به ما. برای همین، این خدای زیبا- با این نگاه زیبایش- دوست‌داشتنی و پرستیدنی می‌شود و آیه «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ»1 به شیرینی به جان آدمی می‌نشیند. به‌به، چقد زیباست این روز! چقدر جشن‌گرفتنی است روز تولد‍!‍

  • ۰
  • ۰

اگر بلندگویی جلوی هر کدام‌مان بگذارند، می‌توانیم ساعت‌ها از اشکالات خانواده و محله و شهر و کشور و دنیایمان بگوییم و ناله‌ها بکنیم. حتی بعضی‌هایمان خیلی خوب راه‌حل می‌دهیم. مثلا فلانی باید این کار را بکند تا اقتصاد حل شود و دیگری فلان کار را نکند تا بحران فرهنگی ایجاد نشود.


  • ۰
  • ۰

در فیلم‌ها، سواره‌نظام همیشه قوی‌تر از پیاده‌نظام است. شاید در جنگ‌های واقعی هم همین‌طور باشد. اصلا سواره‌ها و تیراندازها یک سر و گردن بالاترند از پیاده‌ها؛ در فیلم‌ها‍! اما این برای وقتی است که جنگ ظاهری باشد وجز چکاچک شمشیرها و تیزی تیرها، قرار نباشد چیز دیگری سرنوشت جنگ را تعیین کند. یعنی به قول پیامبر اعظم جنگ از نوع جهاد اصغر باشد. 1

  • ۰
  • ۰

«بسیجی‌ها و مسجدی‌ها همیشه با هم دعوا دارند. مثلا در مسجد ما...» این جمله‌ای است که شاید همه ما آن را شنیده‌ایم. اما اگر تا آخر حرفِ طرف را گوش دهیم، می‌بینیم که ای بسا بحث یک جوان با خادم در مورد روشن و خاموش کردن چراغ‌های مسجد را به حساب دعوای بسیج و مسجد گذاشته است. چه اشتباه وحشت‌ناکی! چرا یک مساله کوچک را این قدر بزرگ می‌کنند؟!
ممکن است که در بعضی جاها پیر و جوان نتوانند هم‌دیگر را تحمل کنند و چالشی با هم داشته باشند ولی آیا این به معنی دعوای بسیج با مسجد است؟ چه بسیار مساجدی که امام جماعت آن‌ها فرمانده بسیج است و رابطه آن‌ها با هم مثل رابطه امام و امت- البته در اندازه کوچک مسجدی- شده است. چرا بعضی‌ها این‌ها را نمی‌بینند؟

  • ۰
  • ۰

سینما با همه رنگ و لعاب و صدا و نور و موسیقی‌اش آن قدرها که خیال می‌کردند، دوست‌داشتنی نیست. شاهدش هم این که حاضر نیستیم از کارمان بزنیم و به سینما برویم و این یعنی سینما به درد زمان بیکاری می‌خورد! تازه در سینما برای این که بتوانند همه توجه‌مان را جلب کنند، باید چراغ‌ها خاموش شوند تا فیلم بتواند ما را در اختیار خودش بگیرد. به خاطر همین هم باید گفت که این تاریکی دوست‌داشتنی نیست.
اما یک تاریکی دیگری هم هست که هم دوست‌داشتنی است و هم جلوه‌گری‌های بی‌مزه سینما را ندارد. اصلا در این تاریکی رنگ و نور و صدا و موسیقی را کنار می‌گذارند و حتی در و دیوارها و لباس‌ها را هم سیاه‌پوش می‌کنند تا هیچ چیز نتواند توجه‌ها را جلب کند. باید قبول کنیم که این، یک اتفاق ساده نیست، چیز عجیبی است، چیزی از جنس معجزه...

  • ۱
  • ۰

قرار بود در اولین شماره نشریه، خود و همه هم‌محلی‌هایمان را به باد نقد بگیریم که وای بر همه‌مان به خاطر این وضعیت مسجدهایمان! چون ما هم مثل خیل از شما منتقد بودیم که این مساجد کارکرد واقعی خود را ندارد و دلیل آن هم کم‌کاری بنده و شما و مسوولین است؛ ما هم مثل شما مثل شما معتقد هستیم که خانواده‌ها باید با خیال راحت بچه‌هایشان را به مسجد بفرستند و بچه‌ها هم به خوبی در مسجد تربیت شوند، ولی امروز متاسفانه این گونه نیست؛ ما هم مثل شما منتقد هستیم که چرا مساجد حرف اول را نمی‌زنند